سودمندترینِ گنج ها، دوستی دل هاست . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها: 19355امروز1
اوقات شرعی

یکشنبه 04 تیر 15
|| مدیریت || شناسنامه || پست الکترونیــک || یه جای خوب ||
در مورد جرعه
مسئولیت - جرعه
ببخشید که این وبلاگ هنوز رو به راه نشده انشاءالله یواش یواش سامون می گیره
جرعه های وبلاگ
تذکر[13] . مسئولیت[11] .
نوای وبلاگ


باتشکر از سایت بچه های قلم که این فایل رو از اونجا گرفتم

جستجو در وبلاگ



عضویت در خبرنامه

 

یک جرعه دریا


کلمات ناب خمینی کبیر [67]
این روزگار [153]
لب اللباب [67]
[آرشیو(3)]

جبهه

سیّد رضا فاطمی :: چهارشنبه 86/10/12 ساعت 10:33 صبح

اگر در جستجوی موعود هستی و چشم به راه او؛
برادر! او را در میان سربازهایش، بر فراز این ارتفاعات و در دل این سنگرها بجوی...
  

اگر در جستجوی موعود هستی و چشم به راه او، برادر! او را در میان سربازهایش، بر فراز این ارتفاعات و در دل این سنگرها بجوی...

چیست آنچه این بنده ی خوب خدا را از روستای سرک، به ارتفاعات قلاویزان کشیده است؟

انتظار... انتظار موعود. 

با شهید آن عاشقترین عاشق بگو...زنده ای ای زنده تر از زندگی در یادها 

با شهید، آن عاشق‏ترین عاشق بگو.. زنده‏ای؛ ای زنده‏تر از زندگی در یادها؛

 

پ.ن:
تا حق و باطل هست، و مادام که سکوت نمی‏کنی، مبارزه هست؛ در دفاع مقدس امروز، ما در کدامین جبهه‏ایم؟!


نوشته های دیگران()

جنگی که بود، جنگی که هست...

سیّد رضا فاطمی :: شنبه 86/9/17 ساعت 1:46 صبح

آن روزها که دسته دسته تابوت برادران ما از جبهه بر می گشت؛
ضدّ انقلاب های مذهبی در خیمه های نخوت خود زیارت عاشورا و دعای توسل و ندبه را بهانه کرده بودند و در پایان هر روضه و گریه و توصّل خویش
کسانی را نفرین می کردند که مانع ظهور آقا شده اند.
کسانی را که دین را از خلوص و معنویت و نزاهت خود دور کرده و به شائبه سیاست و دنیاطلبی آلوده اند.
کسانی را که حاضر نیستند قبول کنند حکومت قبل از ظهور آقا باطل است.

***

آن روز ها که در جبهه هر زیارت عاشورا، مقدمه عملیاتی بود که خون قلب بسیجی ها را به خود می خواند،
ضدّ انقلاب های مذهبی هزار هزار بار ذکر گفتند و توسل پیدا کردند و اشک ریختند و خون از دماغ هیچ کدامشان نیامد.

***

ضد انقلاب های مذهبی دوست داشتند برای حسینی گریه کنند که به تاریخ پیوسته است و به حماسه ای دخیل ببندند که تمام شده باشد.

حسین زنده برای آنها خطرناک بود؛ همان گونه که برای اهل کوفه.

ممکن بود که از حنجر چنین حسینی هر لحظه ندای «هل من ناصر ینصرنی» فوران کند و پرده نفاق و نکراء یزیدیان حسینی نما را بدرد.

***

و این روزها چه بسیار ضدّ انقلاب های انقلابی، که می خواهند همان بلایی را که ضد انقلابهای مذهبی بر سر بزرگترین حماسه تاریخ آوردند، در مورد پژواک ایرانی آنکه «هشت سال دفاع مقدس» می نامندش تکرار کنند.

می خواهند در سوگ «جنگی که بود»، «جنگی که هست» را بپوشانند و بفراموشانند.

تا دلتان بخواهد حاضرند برای «جنگی که بود» نوحه سرایی کنند و به یاد شهدایش اشک بریزند، به شرط آنکه در همان تاریخ و جغرافیا باقی بماند و پایش را از گلیمش درازتر نکند.
یک جنگ دوست داشتنی. که می توان از آن خاطره های راست و دروغ تعریف کرد.
می توان برایش جلوی انواع و اقسام دوربینها و میکروفونها آه کشید.
جنگی برای صلح.
جنگی برای دفاع از وطن.
جنگی در تراز جنگ ویتنام یا کره یا ...

***

هر روز ما در جنگ برکاتی داشته ایم که در همه صحنه ها از آن بهره جسته ایم.
ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر کرده ایم.
ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت کرده ایم.
ما در جنگ پرده از چهره تزویر جهان خواران کنار زدیم.
ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناخته ایم.
ما در جنگ به این نتیجه رسیده ایم که باید روی پای خودمان بایستیم.
ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم.
ما در جنگ ریشه های پربار انقلاب اسلامی مان را محکم کردیم.
ما در جنگ حس برادری و وطن دوستی را در نهاد یکایک مردممان بارور کردیم.
ما در جنگ به مردم جهان و خصوصا مردم منطقه نشان دادیم که بر ضد تمامی قدرتها و ابرقدرتها سالیان سال می تواند مبارزه کرد.
و از همه اینها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت.(1)

***

اسلام انقلابی که امام مهمترین برکت جنگش می داند چیست؟
و چه جایگاهی در مجموعه برنامه ها و مراسم های هفته دفاع مقدس و مناسبت های مشابه دارد؟

***

به احترام خون شهدا؛ خواهرم حجابت، برادرم نگاهت؛
و دیگر هیچ!!

شده است که در کنار ده ها هزار تابلو و پوستر و پلاکارد و دیوارنویسی و ... که چنین شعاری را در خود جای داده اند، حتی یک بار ببینید که مخاطبان را برای ارزش و آرمان دیگری به خون شهدا قسم داده باشند؟
مثل اینکه:

به احترام خون شهدا بیت المال را غارت نکنید.
به احترام خون شهدا کوخ نشینها را دریابید.
به احترام خون شهدا در برخورد با مفسدین اقتصادی این همه استخاره نکنید.
به احترام خون شهدا مبارزه با فقر و فساد و تبعیض را به رسمیت بشناسید.
به احترام خون شهدا اسلام ناب را لگدکوب متحجرین و مقدس مآبان نکنید.
به احترام خون شهدا «سرمایه داری + 17 رکعت» را اسلام انقلاب معرفی نکنید...
به احترام خون شهدا ...

برگزاری مراسم های خنثی و یادبودهای نوستالژیک برای هشت سال جهاد جانانه فرزندان خمینی، به چه نتیجه ای در گسترش رفتار علوی، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، رسیدگی به محرومان و مستضعفان و کاهش اختلاف طبقاتی و ... انجامیده است؟

اصلا قرار بوده است که چنین رویکردی در کار فرهنگی برای دفاع مقدس غالب شود؟!
یا برعکس،
قرار بر این است که به جامعه یادآوری کنیم که می توان از شهدا حرف زد و اهل مبارزه با فقر و فساد و تبعیض هم نبود؟!!!
در عمل باید به ملت تفهیم کرد که نسبت شهدا و عدالتخواهی تباین است، و این دو مفهوم در قاموس اسلام ناب آمریکایی هیچ ربطی با هم ندارند و قرار نیست بعد از هر یاد و ذکری از شهدا، موتور آرمانخواهی در جامعه جان بگیرد. و با استناد به سلوک و سیره شهدا و بسیجیان واقعی، دست مطالبه مردم یقه اصحاب قدرت را برای وفا به عدالت در عرصه های فردی و اجتماعی بچسبد. و چرخه ثروت - قدرت را با مشکل مواجه کند.
قرار نیست تجربه دفاع مقدس در بازخوانی نهضت عاشورا و پیام دفاع مقدس در متن جنگ فقر و غنا بازخوانده شود.
قرار نیست مفهوم و پیام و آرمان دفاع مقدس در میدان جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد مرور شود و به نتایج خطرناک و حرکت آفرین برسد.
قرار نیست کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا باشد و هر زمینی و هر زمینه ای کار حسینی بطلبد.

***

جنگ هشت ساله نمرده است که برایش مجلس ختم بگیریم.
جنگ هشت ساله شهید شد. و شهید زنده است.
و خون شهید در همه رگهای جامعه جاریست.
اگر چشم بگشاییم،
و اگر گوشی بسپاریم،
به آن که در روز پایان جنگ هشت ساله گفت(2):

« امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است... »

«نشریه سوره شماره 11»

-------------------------
پی نوشته ها:
(1) امام خمینی (ره) - اسفند - 1367 - پیام به روحانیت
(2) امام خمینی (ره) - 29/4/1367 - پیام قطعنامه


نوشته های دیگران()

نامه ایی به شهدا (به قلم امیرحسین تمنایی)

سیّد رضا فاطمی :: یکشنبه 86/9/4 ساعت 11:59 عصر

عصر غربت لاله هاست، اینجا کسی دیگر از شهیدان نمی گوید

            از آنان که تلاطمی هستند در این دنیای سرد و سکوت

ما بعد از شما هیچ نکردیم، چفیه هایتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم.

پلاکهایتان را که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است.

کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود و دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید چرا آلاله آنقدر سرخ است.

چرا کسی نپرسید مزار باکری کجاست؟؟؟

چرا وقتی گفتیم: یک گردان که همگی سربند یا حسین (علیه السلام) بسته بودند شهید شدند، کسی تعجب نکرد؟

چرا وقتی گفتند: « تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد » شانه ای نلرزید؟!

چرا نمی دانیم شیمایی چیست و زخم شیمیایی چقدر دردناک است و چطورمی شود یک عمر با درد زیست

نمی دانم که چرا کسی نپرسید چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد!!!!

ای شیهدان ما بعد از شما هیچ نکردیم؛

آن ندای یاحسین (علیه السلام) که ما را به کربلا نزدیک و نزدیکتر می کرد دیگر بگوش نمی رسد.

یادتان هست که گفتید سرخی خونمان را به سیاهی چادرتان به امانت می دهیم.

ما امانت دار خوبی نبودیم و خونتان را فرش راه رهگذاران کردیم.

یادتان هست هنگامی که گفتید:

رفتیم تا آسمانی شویم و شما بمانید و بگویید که بر یاران خمینی (رحمة الله علیه) چه گذشت.

ما ماندیم تا امروز از آنان بگوییم.

و فریاد برآوریم « ما از این گردنه آسان نگذشتیم ای قوم »

ما ماندیم که نه یک هفته بلکه سالهای سال از آنان بگوییم.

چرا که خون آنان است که می تپد.

و یادمان نرود که اگر امروز در آسایش زندگی می کنیم مدیون آنانیم.

مدیون حماسه هایی که آنان آفریدند.

یادمان نرود که ما هنوز باید جواب بدهیم  که:

بعد از شهدا چه کردیم. بعد از شهدا چه کردیم...؟؟؟؟


نوشته های دیگران()

توکل

سیّد رضا فاطمی :: پنج شنبه 86/8/24 ساعت 10:7 عصر

چه نیکوست فروتنى توانگران برابر مستمندان براى به دست آوردن آنچه نزد خداست، و نیکوتر از آن بزرگمنشى مستمندان به اعتماد بر خدا برابر اغنیاست. (نهج البلاغه)


نوشته های دیگران()

در آینده می خواهید چه کاره شوید؟

سیّد رضا فاطمی :: شنبه 86/7/7 ساعت 7:0 صبح

حاشیه ای بر هیاهوی انتخاب رشته دانشگاه (برگرفته از وبلاگ شخصی محسن صفائی)

1- نتایج کنکور اعلام شده است.
رتبه بالا و پایین، دارا و ندار، فقیر و غنی می پرسند: کدام رشته؟ کدام دانشگاه؟
و هزاران راهنما و مشاور و بشیر و منذر بر سر راه فردای انقلاب فرزندان خمینی سبز می شوند و راه را می نمایانند.
البته از بچه هایی که در انشاء «می خواهید در آینده چه کاره شوید؟» با خیال راحت و بی دردی بچه گانه، معمولاً پزشک و خلبان بوده اند نباید هم انتظار جریان سازی و جانبازی در راه آرمان ها را داشت و توقع برقراری حکومت اسلامی در سراسر جهان و زدن پرچم لا اله الا الله در آن سوی افق... و لابد می دانید آن مشاوران تضمینی هم، دفتر و دستک و چک و رسید بانکی شان را برای راهنمایی بچه ها به سمت همان جاها زده اند!

2- به کجا می روند؟... به کجا می روید؟... به کجا می رویم؟

3- وقتی «حقوق و قضاوت» و « برق» و «مکانیک» تهران و شریف و امیرکبیر و خواجه نصیر و ... می شود سر گردنه تضمین شغلی؛ لابد و ناگزیر چیزی که مبهم و گم خواهد شد «دو راهی مبارزه و رفاه» است. و وقتی حقوق و قضاوت، بتی می شود که بَشیران و مُشیران همه به سوی آن دعوت می کنند و در وصف پول و شهرت و ملکت و سلطنت و همه چیزش صد در صد تضمین می دهند، حتماً و حتماً دانشگاه مبدأ همه تحولات خواهد شد!

راستی عکس آن امامی را که فریاد می زد: مبارزه با رفاه طلبی هرگز سازگار نیست یادتان می آید؟

به قول شاعر:
پیرمرد تمام امیدش به ما دبستانی ها بود
حالا بزرگ شده ایم آقا!
حال امیدتان چطور است؟

وقتی «مسئولیت و تکلیف»، در معرکه انتخاب حوزه یا دانشگاه و رشته یا ...، نخستین قربانی زندگی مرفهانه است دیگر چه فرق می کند آقای دکتر یا جناب آشیخ؟
مرز حقیقی میان انسان و حیوان، شناخت ارزش و عظمت تکلیف است.

4- قصه ای بگویم و بگذرم.
مرحوم نواب صفوی و برادران آمده بودند به استقبال آزادی دوستانشان از زندان. ظهر برای ناهار به اجبار بی پولی به منزل مرحوم علامه امینی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ می روند.
سر سفره، آیت الله با شوق و محبت همیشگی خود به نواب می گوید: کاش درس را ادامه می دادی. مرجع تقلید می شدی و صاحب نفوذ فتوی؛ آن گاه مبارزه می کردی.
نواب ولی گفت: من نگاه کردم دیدم اسلام مرجع تقلید دارد، مجتهد دارد، عالم دارد، مفسر قرآن دارد... چیزی که لازم است؛ اسلام سگ ندارد که پاچه دشمنان را بگیرد.من سگ اسلامم.
اشک علامه جاری شد و سرش را پایین گرفت.


نوشته های دیگران()

آینده...

سیّد رضا فاطمی :: شنبه 86/1/11 ساعت 12:40 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علی المهدی

سلام بر مولای عزیزمان. کسی که وجودمان از برکت وجود اوست. او که بهار موجوداتش خوانند که ربیع الانام است.
مولایی که زندگیمان از اوست که ساری و جاری گشته.
و ما...؛ هستیم و زندگی می کنیم و آنانی که خیلی خوبشان می دانیم شاید در زندگیهاشان یاد او هم هستند.

آری، مردم زندگی می کنند و هر از گاه یادی هم از او...
هدف از خلقت شاید در افق برنامه های بلند مدت بعضی مان جا بگیرد، اما هدفهای مهمتر هم انگار این روزها کم نباشه
اگر روزگاری ...

این حرفها خریدار نداره. می دونم. مخصوصا این روزها که مردم دور هم  هستند و شاد...
این روزها که از هر کس و هر چیز می توان سخن راند، تا بتوان خوش بود.

شاید مسئولیت ها و راه جستن ها وقتی آدم جای خودش و مسیر و مهم تر...
وقتی آدم هدفش عوض شد.
اصلا من چی می گم. انگار نمی دونن اصلا یه عده ای که هدفی هم برای این بشر متصور هست.
اشتباه نکنید. از نیهیلیستها حرف نمی زنم. از همین دور و بریهای خودمون می گم.
همین هایی که تا می خوایم دو کلمه حرف حساب باهاشون بزنیم بهشون بر می خوره و شروع می کنن به تعریف که شما کجا بودید اون زمانی که ما برای انقلاب فلان می کردیم و ...

یه وقتایی دیگه آدم می مونه.
نشسته بودم چند روز پیش با خودم فکر می کردم...
خدا نکنه یه روزی بیاد که نگاه کنم به خودم و بخندم به همه اون چیزایی که الان برام...

نمیدونم. شاید هم نباید چیزی بگم.

اما الان اقل چیزی که می دونم بهش راغب هستم اینه. خدا کنه زود محقق بشه. چون اگه راه طولانی شد. شاید من رهروش نباشم.

اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمة تعز به الاسلام و اهله و تذل به النفاق و اهله.

یا علی


نوشته های دیگران()

چرا سکوت...

سیّد رضا فاطمی :: یکشنبه 85/5/15 ساعت 6:44 صبح

بسم الله القاصم الجبارین.

سلام. امیدوارم دلتون تپنده تر از همیشه، نا آروم باشه. ناآروم برا آروم کردن دل مسلمونا. مسلمونایی که برادر و خواهرای ما حساب می شن. اونایی که نشستن و چشم انتظارن. نه اشتباه کردم. اونا ننشستن. اونا ایستادن مثل مرد. اما انگار خیلی از ماها هنوز نفهمیدیم که باید بلند بشیم و فریاد بکشیم.

یه سوال دارم...
فکر کردید این سازمانهای بین المللی تا الان چی کار کردن؟
اصلا فلسفه تشکیل اونا چی بوده و الان دارن چی کار می کنن؟
غیر از اینه که بعد جنگ جهانی برای استقرار صلح و امنیت به وجود اومدن و از لحاظ مالی توسط اعضاء تامین شدن و الان شدن ابزار دست قدرت های بزرگ برای جلو بردن اهدافشون؟
توی این مدته (علی الخصوص) ... خیلی چیزا مشخص تر شده برای اونایی که چشماشون بازه. برای اوانیی که می خوان ببینن.

حالا یه سوال دیگه...
چه لزومی داره ما و خیلی از کشورهای اسلامی دیگه که الان به وضوح شاهد عملکرد این سازمانها خلاف اساسنامه و بنیانشون هستیم عضو این سازمان ها باقی بمونیم؟
آیا این حق ملت ما و ملت های مسلمان نیست که حداقل این سازمان ها رو به رسمیت نشناسیم؟
آیا نباید با بزرگ تر کردن سازمان کنفرانس اسلامی. و بیرون آمدن از سازمان ملل. و ترقیب بقیه کشورهای مظلوم به این کار حداقل قالب ها رو بشکنیم؟

آیا وقت اون نیست که یه کاری کنیم که دیگه باطل در قالب حق خودش رو پنهون نکنه؟

فکر کنم این مسئله حالا حالاها جای مطرح شدن و بررسی داره. حداقل فکر می کنم وظیفه ماهاست که این ور اونور مطرحش کنیم.


نوشته های دیگران()

حرف هایی برای گفتن ...

سیّد رضا فاطمی :: سه شنبه 85/4/20 ساعت 3:17 عصر

با درک استعدادها
و شناخت نیازها
و در زمینه اعتقادهایم، من به مسئولیت رسیدم.
مسئولیتی در برابر فقر و جنگ و جهل.

هر کدام از ما مسئولیم در برابر آنچه می دانیم و بالاتر از آن مسئولیم در برابر آنچه انجام می دهیم.
افراد زیادی اطراف ما هستند که نمی دانند. و شاید این ما باشیم مقصر اصلی برای آنچه انها نمی دانند.

آهای مبلغان دینی...
آهای اهل علم...
مگر شما خود را فرزندان خمینی نمی نامید؟
مگر نماد اسوه حسنه الهی در عصر حاضر را ندیدید؟
مگر...
مگر این بزرگ مرد عصر نبود که فریاد برآورد با مردم زندگی کنید؟
شما اگر مبلغ دین هستید چرا خود را گوشه حجره ها مخفی کرده اید؟
چرا وسط گود وارد نمی شوید؟
چرا ایستاده اید به تماشا تا ما را ببرند؟
هیچ فکر کرده اید چرا پای منبرهاتان همیشه آدم تکراری می بینید؟
هیچ خودتان را با پیامبر که مثلا مبلغ دین اویید قیاس کرده اید؟
شده تا کنون دلتان به حال چون منی بسوزد که فکر و ذکرش همه چیز هست غیر از انچه باید؟
مگر اعتقاد ندارید که دین شما برنامه کامل برای زندگی ارائه می کند؟
پس چرا آن را به من عرضه نمی کنید؟

آیا منتظرید چون منی که هیچ نمی داند به جستجو برخیزد و بیاید پای منبر شما بنشیند؟
پیامبر این گونه دین را نشر کرد؟
چرا من دانشجو را رها کرده اید؟
چرا من دانشجوی به اصطلاح مسلمان باید سر کلاس های گروه معارف دانشگاه مفید ترین کار را چُرت زدن بدانم؟
مگر وظیفه شما ابلاغ دین نیست؟
از شما توقع نداریم کارهای سخت انجام دهید. نمی خواهد خودتان را به زحمت بیاندازید و در کوچه هایی بروید که خاکستر بر سر و رویتان بریزند.
منبر از این آماده تر؟ یک مشت گوش... اگر واقعا ادعای تبلیغ دین دارید... بسم الله. یکی از شما کافیست پا وسط بگذارد. مگر کلاس معارف توی دانشگاه ها کم است؟

چقدر امام فریاد زد دانشگاه ها را در یابید. که اگر این ها از روح انقلاب فاصله بگیرند...


نوشته های دیگران()

اول ین حرف ...

سیّد رضا فاطمی :: سه شنبه 85/4/20 ساعت 5:35 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

می گن هر آدمی هر کجا هست اگه همون جا رو درست کنه همه جا درست می شه .
راست می گن؟

می خوام بدونم . از خیلی چیزا . می خوام بدونم و دونسته هام رو بهش عمل کنم . می خوام مثل آدم بزرگ ها بدونم اما دوست ندارم مثل اونا عمل کنم . می خوام عین بچه ها ، عملم پاک باشه ، خالص و ساده باشه . جوری که اونطرفش پیدا باشه . کسی هست کمکم کنه؟


نوشته های دیگران()

<      1   2